جهت عضویت در شبکه اجتماعی نمیدونم و دنبال کردنِ صوفياجون تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی نمیدونم یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی نمیدونم توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
بلی البته دو سه روز پیش رفتم تا خونه خواهرم برف بند اومده بودش یه آمپول داشتم واسم زد بعدش اومدم سر کوچمون واسه مامانم داروشو بخرم قرصاش تموم شده بودن یه سری روخریدم یه اسپره شو نداشتن مجبور شدم برم صیقلان داروخانه رامین فک 27000تومن شد 51000تومن خریدم البته یه آلمانیش میگرفتیم اون موقع بود 40000تومن بعد یه مدت قحط اومد بعد هندیشو میخریدیم 27000 البته بعدش یه 10000تومن هم هله هوله خریدم چیبس و پفک گفتم شاید دیگه نتونم برم خرید. بعدش اومدم تازه هرجایی هم که رفتم از فضاش خوشم اومد عکس گرفتم تو سایت هست جلوی خونمون جوگیر شدم یه آدم برفی چاق هم درست کردم به زور مامانم رفتم بیرون و با زور مامانم اومدم خونه الانم عکسش زمینه موبایلم فداتش شم
آری ولی الان خیلی سردمه از صبح پاشدم چسبیدم به بخاری خیلی سرده خیلی خیلی خیلی
سه تا جوراب + سه تا شلوار+ سه تا کاموا و یه بافت روش + شال + دستکش اصن مومیایی شدم رفت
من که دیگه خبره شدم تو این کار...فقط 3 شب پیش با شاهینو دختر عمم پسر عمم رفتیم کاشف السلطنه رو سفره نشستم سر بخورم کمرم محکم خورد به درخچه ها..الان فقط کمر درد دارم خیلی...دیروزم رفتیم دور استخر با دختر داییم یه پسره محکم یهو برفو زد تو صورتم...ولی ای زدمش بیچاره به ...خوردن افتاده بود...
صوفیا من زیاد سرمایی نیستم اما بدنم خیلی بی جنبه ست برم بیرون سرما میخورم و درد مفاصل میگیرم ...
صوفیا و شقایق خدا بتون رحم کرد آسیب جدی ندیدید... حالا یخبندان که بشه اوفففف خدا به اونایی که صبح میرن سرکار رحم کنه... شقایق ی مشکل بیرون رفتن همینه که ادمای بی جنبه هستند که اذیت میکنن...
اره مهنازی دیشبم با دوستم مهسا 2 تا امیرا رفتیم بیرون انقد هوا سرد شده بود در ماشین یخ زده بود باز نمیشد...از اونورم امیرم رفت شیشه ماشینو پاک کنه دید یخ زده با چه مکافاتی تمیزش کرد...
سلام بـِ روی ماهـِت خـآنومـی
1392/11/15 - 12:52سلام صوفیا جون همچنین خانومی صوفیا میخوام بدونم این چندروزه تونستی به برف دست بزنی
1392/11/15 - 12:55مهناز فک کن یه درصد....پا هم نزده به برف چه برسه به دست
1392/11/15 - 12:57بلی البته دو سه روز پیش رفتم تا خونه خواهرم برف بند اومده بودش یه آمپول داشتم واسم زد بعدش اومدم سر کوچمون واسه مامانم داروشو بخرم قرصاش تموم شده بودن یه سری روخریدم یه اسپره شو نداشتن مجبور شدم برم صیقلان داروخانه رامین فک 27000تومن شد 51000تومن خریدم البته یه آلمانیش میگرفتیم اون موقع بود 40000تومن بعد یه مدت قحط اومد بعد هندیشو میخریدیم 27000 البته بعدش یه 10000تومن هم هله هوله خریدم چیبس و پفک گفتم شاید دیگه نتونم برم خرید. بعدش اومدم تازه هرجایی هم که رفتم از فضاش خوشم اومد عکس گرفتم تو سایت هست جلوی خونمون جوگیر شدم یه آدم برفی چاق هم درست کردم به زور مامانم رفتم بیرون و با زور مامانم اومدم خونه الانم عکسش زمینه موبایلم فداتش شم
1392/11/15 - 13:06فک کنم یکشنبه بودش برف نبود دوباره از بعدازظهرش شروع شد همچنان میبارد ریز میشه یهو درشت میشه اصن خیلی بدبختیم
1392/11/15 - 13:08پس دست زدی به برف صوفی جونم
1392/11/15 - 13:09به به پیشرفت کردی ... ماشالا ... من فقط تا جلوی در خونمون رفتم میترسم برم بیرون سر بخورم کله پا شم
1392/11/15 - 13:12آری ولی الان خیلی سردمه از صبح پاشدم چسبیدم به بخاری خیلی سرده خیلی خیلی خیلی
1392/11/15 - 13:12سه تا جوراب + سه تا شلوار+ سه تا کاموا و یه بافت روش + شال + دستکش اصن مومیایی شدم رفت
بیرون رفتم پامو گذاشتم رو برف یهو زیرش خالی شد با مغز خوردم زمین
1392/11/15 - 13:13من که دیگه خبره شدم تو این کار...فقط 3 شب پیش با شاهینو دختر عمم پسر عمم رفتیم کاشف السلطنه رو سفره نشستم سر بخورم کمرم محکم خورد به درخچه ها..الان فقط کمر درد دارم خیلی...دیروزم رفتیم دور استخر با دختر داییم یه پسره محکم یهو برفو زد تو صورتم...ولی ای زدمش بیچاره به ...خوردن افتاده بود...
1392/11/15 - 13:17صوفیا من زیاد سرمایی نیستم اما بدنم خیلی بی جنبه ست برم بیرون سرما میخورم و درد مفاصل میگیرم ...
1392/11/15 - 13:23صوفیا و شقایق خدا بتون رحم کرد آسیب جدی ندیدید... حالا یخبندان که بشه اوفففف خدا به اونایی که صبح میرن سرکار رحم کنه... شقایق ی مشکل بیرون رفتن همینه که ادمای بی جنبه هستند که اذیت میکنن...
من برف رو دوست دارم ولی در حد خیلی کم بیاد بباره یه کوچول رو زمین بشینه تموم شه نه اینجوری وحشتناک
1392/11/15 - 13:28دیگه داره لوووس میشه اینجا باز ریز ریز میباره
1392/11/15 - 13:40اره مهنازی دیشبم با دوستم مهسا 2 تا امیرا رفتیم بیرون انقد هوا سرد شده بود در ماشین یخ زده بود باز نمیشد...از اونورم امیرم رفت شیشه ماشینو پاک کنه دید یخ زده با چه مکافاتی تمیزش کرد...
1392/11/15 - 13:47